English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1884 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
The bus stop is no distance at all . U ایستگاه اتوبوس فاصله زیادی با اینجا ندارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
The bus to ... stops here. U اتوبوس به ... اینجا نگاه می دارد.
bus stops U ایستگاه اتوبوس
bus stop U ایستگاه اتوبوس
bus bay U ایستگاه اتوبوس
bus terminal U ایستگاه اتوبوس
Where is the bus stop? U ایستگاه اتوبوس کجاست؟
stationed U ایستگاه اتوبوس وغیره
stations U ایستگاه اتوبوس وغیره
station U ایستگاه اتوبوس وغیره
How far is the bus stop ? U تا ایستگاه اتوبوس چقدرراه است ؟
It seems I am not welcome (wanted) here. U مثل اینکه من اینجا زیادی هستم
It is pointless for her to come here . U موضوع ندارد اینجا بیاید
Which bus do I take to Victoria Station? U کدام اتوبوس را برای رفتن به ایستگاه ویکتوریا باید سوار شوم؟
There are not many amusements in this town. U دراین شهر تفریحات زیادی وجود ندارد
diskless workstation U ایستگاه کاری که درایو دیسکی برای ذخیره داده ندارد
quercetin U ماده رنگی کریسیتین [این رنگینه زرد از پوست درختان و بعضی سبزیجات استخراج می شود ولی طول عمر زیادی ندارد.]
Dont ever come here again. دیگر هیچوقت پایت را اینجا نگذار. [اینجا نیا.]
primary U وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند
imethod U روش ارسال پیام یک طرفه ازیک ایستگاه به ایستگاه دیگر
relateral tell U مبادله پیام بین دو ایستگاه بااستفاده از ایستگاه واسطه
dial up U استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
string U یک سری پیام که از یک ایستگاه به ایستگاه دیگرارسال میشود
aeronautical station U ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
transponder U تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
He that blows in the dust fills his eyes. <proverb> U کسى که شرم ندارد وجدان هم ندارد.
There is no point in it . It doest make sense . It is meaningless. U معنی ندارد ! ( مورد و مناسبت ندارد )
air station U ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
he is second to none U دومی ندارد بالادست ندارد
following distance U فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
single space U در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
point blank range U فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف
he inherited a large fortune U دارایی زیادی بمیراث برد دارایی زیادی به او رسید
interval U فاصله اختلاف فاصله مدت زمان
all weather air station U ایستگاه هواشناسی عمومی ایستگاه هواشناسی همه هوایی
spaces U فاصله دادن فاصله داشتن
space U فاصله دادن فاصله داشتن
collision parameter U در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
alleyways U منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleys U منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alley U منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
hole U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holed U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holes U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holing U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
close march U راهپیمایی با فاصله جمع فرمان " فاصله جمع " درراهپیمایی
go no go U اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
bussed U اتوبوس
omnibuses U اتوبوس
bussing U اتوبوس
busses U اتوبوس
omnibus U اتوبوس
busing U اتوبوس
Bus line number 8. U اتوبوس خط ۸.
a bus U اتوبوس
bus U اتوبوس
bused U اتوبوس
buses U اتوبوس
declinating station U ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
queueing U صف اتوبوس و غیره
queued U صف اتوبوس و غیره
queue U صف اتوبوس و غیره
queues U صف اتوبوس و غیره
bus driver U راننده اتوبوس
space time U اتوبوس فضایی
carfare U کرایه اتوبوس
bodies U اطاق اتوبوس
trolley buses U اتوبوس برقی
trolley bus U اتوبوس برقی
to go by bus U با اتوبوس رفتن
body U اطاق اتوبوس
trolley car U اتوبوس برقی
trolleybus U اتوبوس برقی
to ride on the bus U با اتوبوس رفتن
minibuses U اتوبوس کوچک
I drove the bus. U من اتوبوس را راندم.
Airbuses U اتوبوس هوایی
I went by bus. U من با اتوبوس رفتم.
Airbus U اتوبوس هوایی
where U اینجا
thus far U تا اینجا
so far U تا اینجا
here U در اینجا
hitherto U تا اینجا
in this country <adv.> U در اینجا
in these parts <adv.> U در اینجا
hither U اینجا
here U اینجا
hither U به اینجا
to stop the bus U جلوی اتوبوس را گرفتن
You can take the bus. U شا میتوانید با اتوبوس بروید.
communication cord U کلید اضطراریقطار یا اتوبوس
survey station U ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
passim U اینجا وانجا
up and down U اینجا وانجا
here and there U اینجا انجا
i am a stranger here U من اینجا غریبم
We are short of space here . U اینجا جا کم داریم
to run for the bus U برای گرفتن اتوبوس دویدن
When does the train [bus] to ... depart? U قطار [اتوبوس] به ... کی حرکت می کند؟
double decker U اتوبوس دوطبقه [حمل و نقل]
double-decker bus [DDB] U اتوبوس دوطبقه [حمل و نقل]
Let us get out of here! U برویم از اینجا بیرون!
i do not belong here U من اهل اینجا نیستم
isn't he there U ایا او اینجا نیست
i had hom there U اینجا گیرش اوردم
I am just passing through. از اینجا عبور میکنم.
Make some room here. U یک قدری اینجا جا باز کن
no one is here U هیچکس اینجا نیست
At this point of the conversation. U صحبت که به اینجا رسید
I am just passing through. فقط از اینجا میگذرم.
I wI'll get off here. U اینجا پیاده می شوم
make oneself scarce <idiom> U دور شو ،از اینجا برو
Out with them! U بروند بیرون [از اینجا] !
Come here tomorrow . U فردا بیا اینجا
hereon U در این مورد در اینجا
here lies U در اینجا دفن است
i wish to stay here U میخواهم اینجا بمانم
We got into the wrong bus . U سوار اتوبوس غلطی ( اشتباهی ) شدیم
To pick up a passenger. U مسافر سوار کردن ( تاکسی ؟ اتوبوس )
Is there a bus into town? U آیا اتوبوس برای شهر هست؟
Is there a bus to the airport? U آیا برای فرودگاه اتوبوس هست؟
The bus stopped for fuel [ to get gas] . U اتوبوس نگه داشت تا بنزین بزند.
Which bus goes to the town centre? U کدام اتوبوس به مرکز شهر میرود؟
When is the bus to Pimlico? U چه وقت اتوبوس به شهر پیملیکو میرود؟
Do not lean out! U به پنجره تکیه ندهید! [در اتوبوس یا مترو]
Do I have to change busses? U آیا باید اتوبوس عوض کنم؟
take away your things U اسباب خود را از اینجا ببرید
None of that here. Nothing doing here. U اینجا از این خبرها نیست
I dropped in to say hello. U آمدم اینجا یک سلامی بکنم
It is extremely hot in here . U اینجا بی اندازه گرم است
There is no point in his staying here . His staying here wont serve any purpose. U ماندن او در اینجا بی فایده است
what is your business here U کار شما اینجا چیست
He promised me to be here at noon . U به من قول داد ظهر اینجا با شد
some one must stay here U یک کسی باید اینجا بماند
Is there a car wash? U آیا اینجا ماشینشویی هست؟
Is there a car wash? U آیا اینجا کارواش هست؟
He usually drops by to see me . U غالبا" می آید اینجا بدیدن من
I am here on business. برای کار اینجا آمدم.
I am here on business. برای تجارت اینجا آمدم.
I am here on holiday. من برای تعطیلات به اینجا آمدم.
Please sign here. لطفا اینجا را امضا کنید.
It has been a very enjoyable stay. در اینجا به من خیلی خوش گذشت.
Left out of one place and driven away from another. <proverb> U از آنجا مانده از اینجا رانده .
i intend to stay here U قصد دارم اینجا بمانم
i have come on business U کاری دارم اینجا امدم
I've been here for five days. U پنج روزه که من اینجا هستم.
He came over here in a mad rush. U او [مرد] با کله اینجا آمد.
I feel like a fifth wheel. U من حس می کنم [اینجا] اضافی هستم.
The driver coaxed his bus through the snow. U راننده با دقت اتوبوس را از توی برف راند .
I missed the connection. U من اتوبوس [قطار هواپیمای] رابط را از دست دادم.
to ride on the bus U سوار اتوبوس شدن [برای رفتن به جایی]
May I park there? U ممکن است اینجا پارک کنم؟
How long does the train stop here? U چه مدت قطار اینجا توقف دارد؟
Just sign here and leave at that . U اینجا را امضاء کن ودیگر کارت نباشد
She comes here at least once a week . U دست کم هفته ای یکبار اینجا می آید
How long can I park here? U چه مدت می توانم اینجا پارک کنم؟
How dare he come here . U غلط می کند قدم اینجا بگذارد
Could you put us up for the night ? U ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
Can we camp here? U آیا اینجا میتوانیم اردو بزنیم؟
I am leaving early in the morning. من صبح زود اینجا را ترک میکنم.
Can we camp here? U آیا اینجا میتوانیم چادر بزنیم؟
I am working here non-stop. U یک بند دارم اینجا کار می کنم
His coming here was quite accidental. U آمدن اوبه اینجا کاملا" اتفاقی بود
Do you think it advisable to wait here U آیا مصلحت هست که اینجا منتظر بمانیم
This is a good residential are ( neighbourhood ) . U اینجا محل ( محله ) مسکونی خوبی است
We were afraid lest she should get here too late . ترسیده بودیم که مبادا دیر اینجا برسد.
This is an ideal spot for picnics . U اینجا برای پیک نیک ماه است
hic jacet U در اینجا خفته است ه کتیبه روی قبر
No one sent me, I am here on my own account. U هیچکسی من را نفرستاد من بحساب خودم اینجا هستم.
To alight from a bus(tarin,car). U پایین آمدن (پیاده شدن از اتوبوس .قطار و اتو مبیل )
Which bus do I take for the opera? U برای رفتن به اپرا کدام اتوبوس را باید سوار شوم؟
Take this luggage to the bus, please. لطفا این اسباب و اثاثیه را تا اتوبوس / تاکسی حمل کنید.
greatly U به زیادی
profuseness U زیادی
immoderacy U زیادی
undue U زیادی
frequentness U زیادی
heaviness U زیادی
surpluses U زیادی
overly U زیادی
surplus U زیادی
wealth U زیادی
infiniteness U زیادی
abundance U زیادی
excrescential U زیادی
immenseness U زیادی
muchness U زیادی
greatness U زیادی
hugeness U زیادی
excrescent U زیادی
excessiveness U زیادی
supervacaneous U زیادی
redundance U زیادی
intensity U زیادی
unduly U زیادی
to a large extent U تا حد زیادی
excess U زیادی
excesses U زیادی
immensity U زیادی
extremeness U زیادی
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1معنی لغت overfit
1tink and grow rich
1if you have any question please ask us , we are here to help
1چیزی که عوض داره گله نداره
1چطوری میتونیم از استخر و باشگاه ورزشی اینجا استفاده کنیم
1Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com